-
شادی و مامانش میخوان به تماشای بازی والیبال که بابای شادی داور مسابقه است برن. در راه رفتن به ورزشگاه والیبال "شادی به جمله ی شادی شادی با ورزش" که روی تابلوی ورودی ورزشگاه قرار داره برخورد می کنه. این اتفاق باعث آشنایی شادی با حرف (و) میشه.***این قسمت رو می تونید تو صفحه 55 کتاب فارسی پایه اول دنبال کنید.***
-
می خوایم یه داستانی رو بگیم که درباره ی خواهر و برادر دوقلویی هستش به نام های رویا و خسرو. چه جالب اسم جفتشون «اُ» استثنا داره. این دوتا یه روز قبل عید نوروز، وقتی که از خواب بلند شدن از پشت پنجره ی اتاقشون به بیرون نگاه کردن و .... خب بریم بقیه ی داستانو بشنویم. موضوع این قسمت کتاب درسی رو می تونیم تو صفحه ی 70 کتاب درسی پیدا کنیم.
-
می خوایم یه داستان درباره ی فهیمه کوچولو بگیم یک روز با مامان و باباش تصمیم می گیرن به کوه برن پس لباس مناسب مثل کلاه و شال گردن برمی دارن و به سمت کوه روانه می شن، تازه اون جا یک آهو هم می بینن و در کنار داستان با نشانه ی «ه ه ه ه» آشنا می شیم. موضوع این قسمت رو می تونیم تو صفحه ی 70 کتاب درسی پیدا کنیم.
-
یک مزرعه داری با همسرش تو مزرعه ی سبز و قشنگشون زندگی می کردن و تو خونه ی همسایه شون یک خرگوش بازیگوش بود که همیشه میومد تو مزرعه شون و هویج ها و کاهوهاشون رو می خورد و یک روز خانوم مزرعه دار مریض می شه و .... با خوندن این داستان نشونه ی ه رو کامل یاد می آموزیم. موضوع این قسمت رو می تونیم تو صفحه ی 70 کتاب درسی پیدا کنیم.
با ثبت نظر و امتیاز به کیفیت هر چه بیشتر در مدرسه کمک کنید

عالي